هیچ.

مینهم پریشانی بر سر پریشانی

هیچ.

مینهم پریشانی بر سر پریشانی

بنویسید که بد بودم و جارم بزنید ...
پنجه در هر چه که من واهمه دارم بزنید !

×××

یک نفر آدمم و چند نفر غمگینم.

.
.
.
دیگه نیستم ! :)

آخرین مطالب

  • ۰۱ مهر ۹۹ ، ۲۰:۰۳ هعی.
  • ۱۹ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۲۱ عجب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

دیشب بحث بسیار مهمی در رابطه با اینکه بنده شوزده سال از زندگی پربرکتم میگذرد وشوزده سال اسدکه سایه مرغ همای حیات من برسر اهالی منزل گسترده شده اسد  اما هنوز نمی توانم گوشت گوسفند بی استخوان کیلویی 30 هزار تومان را به صورت قیمه و کبابی در آورم و در این راستا به مادرم کمک کنم شکل گرفته بود.

والدین گرامی به من گفدند که دخدران شوزده ساله و بالاتر باید بلد باشند غذا بسازند و خانه داری کنند چرا که قدیم ها و حتی همین الان هم دخدران در سن شوزده سال و بالاتر مزدوج می شوند و می روند سره خانه زندگی شان و تازه عمه هایم هم در سنین شوزده و هیوده بچه دار شده اند و بچه به کمر غذا می پختند و میشسدند و می سابیدند و کنیزی هم سرانشان را می کردند ، ولی من تا جاییکه یاد دارم عمه هایم از این غلط ها نکرده و نمی کنند و کلا غذایشان را از فست فوتی ها میگیرند و ماهی یک بار کلفت می گیرند که خانه شان را تمیز کنند وخودشان نشسده اند سریال ترکیه ای میبینند، و در حقیقت شوهر عمه هایم هسدند که کنیزی آن ها را میکنند :/

به نظر من خیلی کار زشدی اسد که خانواده ام در این مورد به من دروغ می گویند در حالیکه من راستش را میدانم ، بالاخره من قرار است مادر فردای این جامعه بشوم و برای خودم  و ایران کسی بشوم و از مقامات ملی امنیتی سیاسی اقتصادی کشور بشوم و تن عمه هایم را در گور بلرزانم  :/ + زشد تر این اسد که عمه های آنتیکم بشوند الگوی من، صد بار گفده ام من الگوهایم را در زندگی انتخاب کرده ام و اصلا من شوزده سالم اسد و نیازی به این بچه بازی ها ندارم

میخواسدم بگویم که همین الان هم دخدران شوزده ساله بچه دار می شوند و اصلا ربطی به قدیم ندارد و دخدران شوزده ساله همیشه در صحنه حاضر هسدند و به بقای بشریت کومک می کنند.فقط من حوصله ی این کارها را ندارم + من کارهای مهم تری برای انجام دادن دارم.

بعدش هم اینکه من نمیتوانم گوشد را کبابی و قیمه کنم بر میگردد به اینکه هیچ وقت یاد نگرفده ام گوشد را کبابی و قیمه قیمه کنم و هیچ وقت هم یاد نمیگیرم، چرا؟ چون از آن مواردیست که ذهنم در برابر یادگیریش مقاومت میکند، چرا ؟ چون میداند که هیچوقت هیچ جای زندگی به دردش نخواهد خورد.

مثلا اینکه من بعضی مباحث فیزیک را یاد نمیگیرم برمیگردد به اینکه میدانم هیچوقت در زندگی میزان نیروی گرانش بین من و زمین در فاصله 120 کیلومتری از قله دماوند به کارم نمی آید چون اصلا من در 120 کیلومتری دماوند میروم چه غلطی بکنم ؟ من همین الانش روی زمین هیچ غلطی نمیکنم دیگر چه برسد به 120 کیلومتری دماوند که مگس که هیچ ، خر هم پر نمی زند.

و اصلا برفرض هم که یک روز تبعید شوم به مناطق 120 کیلومتری دماوند بعدش حساب کردن نیروی گرانش را میخواهم بزارم کجای دلم ؟ من اصلا توهین به فیزیکی ها نمیکنم ولی خب هرکس به دردش میخورد می رود میخواند توی مغزش فرو میکند و به ما ربطی ندارد.

داشدم میگفدم که گوشت خورد کردن در زندگی به کارم نمی آید، چرا ؟ چون به نظرم درآن نسل و آینده ای که قرار اسد من زندگی کنم گوشدی وجود نخواهد داشد و همه ی گوشد های دنیا تمام میشوند و همه گوسفند های نر وماده ی دنیا –و حتی توله گوسفند ها – هم از بین می روند چرا که گوسفند یک انرژی تجدید ناپذیر اسد، چون ما نمی توانیم گوسفند ها را مجبور کنیم که توله گوسفند بسازند  ولی انسان ها را می توانیم مجبور کنیم که توله انسان بسازند و این مطلقا ربطی به موضوع بحث ندارد و حکما پانوشت است.

بعدش هم من می خواهم وجیترین شوم و هی صب تا شب هویج و کلم و کاهو و سیب زمینی سرخ کرده و کلم بروکلی و ماکارونی با سویا بخورم و حتی اگر نخواهم وجیترین شوم می روم هایپر استار اصفهان گوشت تیکه تیکه شده ی بسته بندی می خرم و می ریزم در خیک خودم و نیمه ی گور به گوری.

 هایپر استارجای خوبی است از شیر گراز تا تخم مرغ نهنگ تویش پیدا می شود والان من تبلیغش را کردم که مثلا از سرتاسر ایران بکوبید بروید هایپر بعدش از مالک هایپر پورسانت بگیرم -_-

شاید هم از عمه هایم الگو برداری کردم و فست فوتی شدم که این احتمالش خیلی کم اسد ولی اگر فست فوتی هم بشوم باز با عمه هایم فرق دارم چون عمه هایم زمانی خانوادگی فست فوتی شدند که همه ی زنان غذا می پختند ولی من زمانی فست فوتی میشوم که همه ی ملت فست فوتی شده اند .

البته هرازگاهی برای نیمه ی گور به گوری نیمرویی املتی سیب زمینی سرخ کرده ای چیزی میپزم چون بالاخره باید دستپخت همسرجانش را بخورد و برود زیره دندانش که شلوارش دوسه تا نشود و بعد مجبور نشود مهریه ی 1377 سکه ای من را بپردازد و تازه اگر شلوارش دو سه تا شود مجبور می شود نفقه ی آن دو سه تا شلوار دیگرش را هم بدهد و اینطوری کلا بدبخت می شود.

 با این اوصاف اصلا دلیلی به یادگیری برخی چیزها نمیبینم ،ولی یک چیزهایی مثلا نیمرو و سیب زمینی سرخ کرده واجب اسد چون آدم یک وقت هایی مجبور می شود یک چیزی بپزد و بریزد توی خیکش ولی فکر کنم آن موقع هم بتواند با ماست و خیار یا نون پنیر و دلستر یا پفک و ماست موسیر سر کند.

 یک سری استثناء هسد که باید حدمن یاد گرفد مثلا ماکارونی و قورمه سبزی را ، اولی برای دل خودمان دومی برای دل در به در نیمه ی گور به گوری -_- چون معمولا نیمه های گور به گوری مذکر قرمه سبزی دوسد دارند و باید با قرمه سبزی دلشان را بدست آورد و آن ها را پایبند به زندگی نمود .

×××

دیگر حوصله ی صحبت کردن ندارم ، تا همین جا را علامت بزنید برای جلسه ی بعد. 

پ.ن.1 : آن نیمه ی گوم شده ی تیتر را با لهجه ی افغانی بخوانید .



 

 


۹۴/۰۴/۰۷ موافقین ۱ مخالفین ۱
D:

نظرات  (۱۲)

استراحت بعداز کنکور منو اشپز کرد قرمه سبزی پختم بیا و ببین!!!تلفاتم نداد
چندتا غذای دیگه هم یادگرفتم!!!خانواده در حیرتن
ولی گوشت خردکردن به درد نمیخوره واقعا
پاسخ:

عهههه ؟ جدییییی ؟ :-""

وقت شوعر کردنته -_- 

هوم ، تو استعدادهای ناشناخته ی زیادی داری و الان در بازه ی استراحت بعد از کنکور باید کشفشون کنی

گوشت خورد کردنه چرته واقعا :|


نیمه ى گم و گور شده ى عزیز ماه رمضونه برو به درگاه خدا استقفار کن تا شاید منو نصیبت کنه این از این بعدم ما اصن واس چی باید این درسای جرو جفنگ رو بخونیم؟مثلا میریم در بقالی تخم مرغ بخریم نمی گه کوسینوس زاویه ای که ایم تخم مرغ با میز ساخته رو حساب کن تا بت بدم :/والا بخدا من همش فک میکنم شونزده سال از عمرم کاملاااااااا بر فنا رفته تو مدرسه پشت این میزای چک و چوله اخرم ارتوروز و دیسک کمر میگیریم ناقص میشیم نیمه گم شده هه هم نمیادش :/ تو المپیادم موفق باشی گلم من کهیه المپیاد نانو شرکت کردم پاسخ نامه هه رو نقاشی کردم کیک و ابمیوشم خوردم و امدم خخخخ 
پاسخ:

هوم ... نیمه ی گور به گوری میاد ان شالله ... به وقتش فقد :)

×

این درسا هم مقدمس واسه اینکه برج و بارو بسازیم ، زوایا و کسینوس و سینوس هم مال اینه که مث منارجنبان نشه -_-

×

نع ، من گرچه دوسد ندارم برگردم به دوران مزخرف راهنمایی و کودکی ، ولی خب دبیرستان رو یه جورایی دوسد دارم :))))

×

موتشکر عزیزم :* ایشالله که کلا هرجا که دوسد داری موفق بشی :)

۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۸ ♛ ♛ آرین ♛ ♛
حساس نشو D:
پاسخ:

       اون کاری رو که باید تو دستشویی و توالت و مستراح انجام بدی

اومدی تو اعصاب من انجام دادی :|

۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۱ ♛ ♛ آرین ♛ ♛
@شیخ الپانتسیسم: دنیای مدرن ربطی به فیزیک ندارد ، ربط به کامپیوتر و برنامه نویسی و ترکیبیات و ریاضی وشیمی دارد نه فیزیک ! من اصلا به فیزیکی ها توهین نمیکنم ، ولی خب درس فیزیک را دوسد ندارم ، مثل خیلی ها که یک درسی را دوسد ندارند
# شگفتا # ! یعنی ساخت ترن در شعر بازی ها، پرتاب ماهواره ها و گردش اونا دور زمین، امواج الکترومغناطیسی تلفن های همراه، بازی های کامپیوتری، انرژی اتمی، ساخت آهنگ و موزیک وابسته به قوانین صوت ، الکتریسیته و ماشین های برقی و هزار مثال دیگه... این ها هیچ کدوم به فیزیک ربط نداره و وابسته به کامپیوتر و ترکیبیات و ریاضیه؟ اصلا بخش عمده کاربرد ریاضیات واسه اینه که مطالعات فیزیکی رو آسون تر کنه. اگه از من هم بپرسید کامپیوتر رو زیر مجموعه فیزیک میدونم نه مجموعه مادر. کامپیوتر که خودش قدرت تفکر که نداره اطلاعات پایش (که عمده ترین بخشش فیزیکه) رو از ما میگیره.
به تقریب صحیحی فیزیک پرکاربرد ترین علم دنیا ست و خواهد بود.

یا شیخ، این که یه درس رو دوست ندارید، دلیل نمیشه کاربردی هم نداشته باشه |:
پاسخ:

:دی

دفعه ی آخرته شیخ رو اینطوری ضایع میکنیا ! پرتت میکنم بیرون از کلاس اگر بازم از این اراجیف گفدی !

به هرحال فیزیک از نظر شیخکم چیزه خوبی نیست ! :)))))

کامپیوتر اطلاعات پایش رو از ریاضی میگیره نه فیزیک :| میکوبم دهنتا ... :|

دیگه انقدر فیزیک رو بزرگ نکن ... -_-

هوم ، خب باشه مثلا کاربردی باشه ، ولی بازم چیزه خوبی نیست ... اعصاب شیخکم رو ریخدی بهم :| حالا بیا درسدش کن :|


(:
پاسخ:
:)
۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۵ مهندس جنین
الان سن ازدواج رفته بالا! پس حالا وقت هست واسه یاد گرفتن این چیزها :-)
پاسخ:

عرض کردم کلا یاد نخواهم گرفت !

شما بگو سن ازدواج بشود 40 بشود 50 !

تا اون موقع ک آجیم خونه بود و ازدواج نکرده بود ک اون کارای خونه رو می کرد..الانم ک مثلن من دختر بزرگ خونه م(چقد دهن پر کنه این کلمه!) زن داداشم و یاسمین کار می کنن!!!!![اسمایلی خر کیف] انقد حس خوبیه ک نگو!!!!
حدودن 20روز قبل از عید ما مهمون داشتیم تا خود صبح روزی ک شبش سال تحویل می شد..من اونجا خیلی کار کردم(ظرف شستم فقط) بعد وقتی هم ک داشتن می رفتن نمیان بگن ک ببخشید ک 20 روز آوار شدیم رو سرتون و خیلی معذرت می خوایم..میان میگن ک خب..الان تو یادگرفتی ظرف بشوری!(یه جوریم گفتن انگار قبلش بلد نبودم!!!!)
توی عیدهم ک هم پذیرایی می کردم از مهمونا و هم دو سه شب شام پختم ک گفتن خیلی چربه غذاهات و نمی خواد اصن...
تازه قراره تو تابستون یکی از دوستای پدر بیاد خونه..ک اونا وقتی خونه شون بودیم اصن نذاشتن ما بریم سمت آشپزخونه و اصلن دست ب سیاه و سفید بذاریم..کاش همون موقع ک من می رم مشهد، اوناهم همون موقع بیان..حوصله مهمون داری ندارم....
پاسخ:

خیلی دهن پرکنه ! من علاوه بر دخدر بزرگه ، فرزند ارشد هم هسدم -_-

ولی من مامانم کلا همه ی کارا رو میکنه ، گاهی وقتا میگم اگه اندازه ی مامانم زرنگ بودم طلا قطعا مال من بود :|

باو من نمیدونم چرا از ظرف شستن خوشم میاد فقط موقع شستن از گردن تا نوک انگشتای پام خیس میشه :||||| یعنی انگار خودمم آبکشی کردم حین ظرف شسدن -_-

من حالم از پذیرایی عید بهم میخوره ... ککه ایه ...

ایشالله که اینطوری بشه...

دو سه تا اس ام دادم برات جواب ندادی ، دیگه دوستت ندارم :(((

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۷ اقای روانی
اخی 16 سالته :) 
کلی راه داری تا برسی به فکرای بهتر :)
و کلی راه پیش روت :) 
پاسخ:

       پس فکر میکردید چند سالم باشه ؟ :)))

اوهوم ... دقیقا !

یک آینده ای بسازم چشم عمه هایم در بیاید -_-

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۲۲ تنها همدم ماه
از این بحثا تو خونواده ی ما زیاد میشه :دی
پاسخ:
ولی من زیاد بیرون از اتاقم نمیرم از این بحثا زیاد نمیشه :دی
۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۴ ♛ ♛ آرین ♛ ♛
کلا گیر داده اید به بقا ها |:
نترسید طبیعت کار خودش را بلد است |:

ما هم تحمل گوشت گوسفند را نداریم و بسیاری دیگر را هم میشناسیم که تحمل این لحم بد بوی بی مزه را ندارند پس اساسا جای نگرانی نیست که تنها نیستید.

در رابطه با آن مبحث فیزیک باید بگویم این گونه مثال ها صرفا تمرین هایی هستند برای مثال های پیچیده تر، و همین مسائل به ظاهر مسخره فیزیک است که دنیای ما را چنین مدرن ساخته است. (از استیون هاوکینگ پورسانت گرفته ام -_-)

در زمان شما احتمالا انقدر گوشت گران است که اگر هم موجود باشد کسی قدرت خرید آن را ندارد. پس این آیتم هم خود به خود منحل میشود.

بنابه احتیاط واجب هم مینوشتید که منظورتان از وجترین همان Vegetarian است که دیگر وقیعت در بابمان نگویند |:

در رابطه با مهریه هم قانون تغییر کرده و ماکس مهریه حبس دار 110 سکه است (قرار بود شما حقوقی بازی در بیاورید ها)

البته احتمالا تمامی مشکلات جوانان امروز ما به خاطر این است که بین دو دوره کلاسیک و مدرن قرار گرفته اند و دچار نوعی دوگانگی ارزشی شده اند.
ناجی ما تنها زمان است -_-
پاسخ:

من به بقا گیر نداده ام ، برداشد شخصی خودت بوده از این متن و لاغیر -_- :))

طبیعت کاره خودش را بلد اسد ولی انسان معمولا ع+ن همه چیز را در می آورد و مانع کار طبیعت می شود !


من خودش را که دوسد دارم  ولی خورد کردنش را نع !


دنیای مدرن ربطی به فیزیک ندارد ، ربط به کامپیوتر و برنامه نویسی و ترکیبیات و ریاضی وشیمی دارد نه فیزیک ! من اصلا به فیزیکی ها توهین نمیکنم ، ولی خب درس فیزیک را دوسد ندارم  ، مثل خیلی ها که یک درسی را دوسد ندارند ! ( استیون هاوکینگ را میشناسم ، اهل پورسانت دادن نیسد ، از دسدهای پشد پرده یک چیزی دریافد کرده ای ، معلوم اسد :| )


من قطعا آدم پولداری میشوم پس هرچه قدر هم گران بشود می توانم بخرم ولی مساله آن اسد که من احتمال میدهم اصلا گوشدی وجود نداشده باشد :|

آیم گانا بی اِ بیلیونر سو فاکینگ بد ، بای آل آو د تینگز آی نـِـوِر هـَد ...


ماکس مهریه ی حبس دار 110 سکه اسد ولی این برای افرادیست که بضاعت مالی ندارند ! یعنی آن هایی که بدبختند فقط تا 110 تایش را پرداخت کنند کافیست ولی اگر از لحاظ مالی موشکل نداشده باشد باید همه اش را بپردازد ! ما هم که هم سرمان را از این بضاعت مالی دار ها انتخاب میکنیم -_- بعدش هم ما با وکلا یک جوره نزدیکی فامیل هسدیم ، می دهیم از حلقوم هم سرمان بکشند بیرون 1377 سکه را


آری دقیقا لای منگنه ای گیر کرده ایم که یک طرفش مدرنیته و آن طرفش سنتی گراییست -_- 

بقیش هم آری

:)))))
خخ قیمه هم یاد بگیر :) یوهو یکی مث من قرمه سبزی دوس نداشت قیمه دوس داشتا :| اونوخت شلوارش هشتاد و پنج تا میشه :))
برو از شهر خودتون مایه بزار انقد اسم هایپر استارو روی زبون نیار روش غیرتی میشما :)) 
اتفاقا امروز رفتم یک بسته از اون گوشت ها که گفدی گرفتم که آبگوشتش کنم و بزنم تو رگ و دل همتون بسوزه :))
نیمه ی گم شده ی خاک بر سره من خیلی خوش بحالشه من همه غذایی بلدم درست کنم :)))
پاسخ:

نع ، معمولا قرمه سبزی دوسد دارند ، همان قرمه سبزی را یاد میگیرم و اگر قیمه دوسد داشد با روش قرمه سبزی قیمه درسد میکنم ، یعنی جای سبزی تویش لپه و رب گوجه میریزم و مجبورش میکنم بریزد توی خیکش -_-

شلوارش هرچند تا که میخواهد بشود ، بشود ! من فقط مهریه ام را میگیرم میروم پی کارم بعدش یارو می ماند و شلوارهای عنترش :|

برو باو شما هرچی دارید از آب دهکردسیتی دارید :))) # قضیه رو سیاسی و تونل گلاب و اینا نکن :|

خیلی از آن تیکه ی هایپر که گوشت خرد میکنند میترسم ، تداعی فیلم اره و سکوت گوسفندها و اینا :-""

نیمه ی گوم شده ی من را بگو ! آن مفلوک در به در معلوم نیست کجا چه کاره خیری کرده که من قرار است نصیبش بشوم ...


حدس میزنم المپیادی باشی حدس که نه، فکر کنم در یکی از مطالب خوندم، و حق داری که راجب بقیه درسا اینجوری فکر کنی، من خودم شیمی میخوندم و بیشتر راجب عمومیا اینجوری فکر میکردم، کلاساشم نمیرفتم کلن.
تا اینکه مرحله دو اسکل بازی در آورده و در امتحان فعل ریدن را صرف کردم و با اختلافی اندک قبول نشدم.
و بعدش که رسیدم به بحث شیرین کنکور دیدم بعله!
من شیمی و فیزیکمو بالای 90 هم بزنم، تا وقتی دینی نتونم بزنم به درد لای جرز دیوار هم نمیخوره.
بعد راجب گوشد باید بگم من اگر آن کسی که وقتی من سی سالم میشود 28 سالش است و ازدواج میکنیم بلد نباشد گوشد را قیمه قیمه کند اصلن میروم با یک 28 ساله ی دیگر ازدواج نمیکنم که ولی با او هم ازدواج نمی کنم چون بهم بر میخورد خوب.
بعد یک چیز دیگر وجود دارد آن هم اینکه خوش بگذرد با المپیادتان.
به ما گذشت بسی و حال  کردیم و از این حرفا.
ایشالا طلا شوی دیگر. همین
پاسخ:

تو درباره ی من نوشتم ، المپیادیم ، رشته ی ادبیات . من با بقیه ی دروس مشکلی ندارم ، کلا المپیادیا سر دروس عمومی نمیرن و من هم همینطور بودم چون عمومی که شامل ادبیات و زبان فارسی و عربی بشود که جزو مباحث المپیاد بود و میخوندم ، یه دینی میموند اونم از خودم استدلال میکردم و معمولا درست در میومد ( باو استدلال :|)

فقط با فیزیک موشکل دارم :| یعنی واقعا موشکل دارما -_-

خیلی حس بدیه مرحله ی دو آدم بتونه بیاره ولی نیاره ... من از این حسا نداشدم ولی مشخصه خیلی حس ناجوریه ... ایشالله که تو کنکور موفق باشی :)

آری من عمومی هایم را با المپیاد ادبی تضمین کردم :دی

شما حدمن میخواهی 30 سالگی ازدواج کنی ؟ :/ دیر است به مولا ، آن موقع اصلا حس زندگی کردن نمی آیدها :-""

کلا ازدواج نمیکنید ،ولی شما که بلدید غذا درسد کنید بروید ازدواج کنید و در غذا پخدن به همسرتان کومک کنید.

آری خیلی خوش میگذرد ، مخصوصا روزهای باقی مانده تا مرحله ی دوم ، که کلا توی کتابخانه آدم هرکاری میکند الا درس خواندن !

ایشالله که می شوم :)))

خیلی مرسی :)))


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">