هیچ.

مینهم پریشانی بر سر پریشانی

هیچ.

مینهم پریشانی بر سر پریشانی

بنویسید که بد بودم و جارم بزنید ...
پنجه در هر چه که من واهمه دارم بزنید !

×××

یک نفر آدمم و چند نفر غمگینم.

.
.
.
دیگه نیستم ! :)

آخرین مطالب

  • ۰۱ مهر ۹۹ ، ۲۰:۰۳ هعی.
  • ۱۹ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۲۱ عجب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

 

دلم حتی نمیخواد بچه شم ، چیز قشنگی تو گذشته و دوران بچگیم نیست که بخوام فلش بک بزنم بهش .

دلم حتی آینده رو هم نمیخواد

و بیشتر از همه زمان حال رو نمیخواد .

دلم میخواست اینجا خارج می بود و من میتونستم برم یه اتاق کوچیکی تو یه شهر دیگه کرایه کنم و با دو سه تا از دوستام با هم زندگی کنیم . برای همیشه .

نه مثل خوابگاه ، که بخوای بعد شیش هفت سال برگردی دوباره ... 

برم ، دور ، دوووور ، دوووووور ، هر چه قدر دور که ممکنه ...

 

فرار کار ترسوهاس. اگه راست میگی ، بمون و بجنگ.

شاید راست نمیگم خب :( 

ولی موندن و جنگیدن بهتره . بالاخره تهش یا خودت تموم میشی یا اونی که باهاش میجنگی. بهتر از فرار کردن و یه عمر ترسیدنه.

 

 

 

D:
۲۳ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر