تا اوج خوشبختی پرواز کن
.
.
.
بی من!
نمیدونم چی میخوام.چی خوشحالم میکنه ، چی حالمو بهتر میکنه ، چی یکم هیجان میده به زندگیم ؛ هر چی فکر میکنم ، باز میبینم هیچ چیزی پیدا نمیشه که اندکی منو به زندگی برگردونه.فقط تویی.همین که میبینمت یهو یادم میره میخواستم به زندگیم پایان بدم ، واسه همین وقتی طولانی مدت نمیبینمت باز یادم میاد که چرا به زندگیم پایان ندم؟ بی معنی ، پوچ ، بدون اندکی لذت ، و در این میان تنها زمانی که تو هستی و میبینمت زندگی برام اونقدر قشنگ میشه که درد و غم هام رو نمیفهمم.وجود خودمو گره زدم به بودن تو.میدونم بد کاری کردم ، میدونم.آدما تو زندگیشون کارای بد زیاد میکنن ، ولی من میخوام کار بد زندگیم ، وابستگی به تو باشه.تو انقدر قشنگی که زشتی و سختی هر کاری رو میپوشونی.کاش میشد از عمر خودم کم کنم و اضافه کنم به عمر تو ؛که مطمئن باشم من زودتر از تو میمیرم . کاش میشد خیلی چیزا با تو داشته باشم.بیشتر از همه ، یه زندگی با تو .
اولش نوشتم که نمیدونم چی خوشحالم میکنه ، اما حالا میدونم تو خوشحالم میکنی.تو و هر چیزی که بشه با تو شریک شد ، و هر چیزی که مربوط به توعه و هر چیزی که منو یاد تو میندازه.مثل عطر کرید اونتوس ، که هر جا میشنومش یه لبخند به پهنای صورت میزنم و تا عمق ریه هامو پر میکنم ازش؛ پر میکنم از تو.