زدی شکستی ترکوندی سوزوندی و رفتی ؛
سه شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۳۱ ب.ظ
من دستم سوخته و ماهی هابی که باید سرخ میکردم سوختن و کف ماهیتابه ی مامانم که تازه خریده بود به گ×ه کشیده شده
چون مامانم باید میرفت داداشمو از مدرسه میاورد و من باید ماهی درست میکردم
ولی خو من حوصله ندارم وایسم بالا سر یه مشت ماهی بی پدر که پخته بشن ؛ اونا ماهی ان ، سیب زمینی سرخ کرده نیستن که من براشون وقت بذارم .
امتحانمم نخوندم
کنکورمم نخوندم
قبول هم میشم ؛ میفهمید ؟ میشم.
۹۶/۰۲/۲۶