هیچ.

مینهم پریشانی بر سر پریشانی

هیچ.

مینهم پریشانی بر سر پریشانی

بنویسید که بد بودم و جارم بزنید ...
پنجه در هر چه که من واهمه دارم بزنید !

×××

یک نفر آدمم و چند نفر غمگینم.

.
.
.
دیگه نیستم ! :)

آخرین مطالب

  • ۰۱ مهر ۹۹ ، ۲۰:۰۳ هعی.
  • ۱۹ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۲۱ عجب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

میفرمان که چه شبایی با چه حالی قولتو دادم به قلبم ..

چه قدر زندگی بی رحمه ولی چه قدر زور میزنم قوی باشم . تو همیشه دلت میخواست قوی باشم . میجنگم . به خودم میگم نباید یه گوشه گریه کنم تا حقمو ازم بگیرن ، میگم باید برات تلاش کنم. باید برات بزرگتر از این بشم . قوی تر از این . تو خوشحال میشی . تو چشمات برق میزنه . تو فکر میکنی من بالاخره فهمیدم چه قدر ارزشمندم و چه قدر توانا و اینا . چند وقته نوشتنم نمیاد . هیچی نمینویسم . ادما زنگ میزنن و میگن دلشون برای وقتای نوشتنم تنگ شده . من میگم دیگه اون دوران دیوونگی تموم شده . در واقع ، از وقتی تو همه چی رو از تو چشام میخونی ، لازم نیست طومار عاشقانه بنویسم . بنویسم وقتی میگی دوستم داری دنیا چجوریه . چه اهمیتی داره بقیه بدونن ؟ من میدونم ، تو میدونی ، این واسه زندگی کردن کافیه . اگه بذارن زندگی کنیم...آخ ، نمیدونی چه قدر دلم میخواست باهات زندگی کنم.
 

D:
۳۱ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

از خودم بدم میاد . از خودم متنفرم . چشمام دیگه جایی رو نمیبینن و حتی برای نوشتن این کلمات اذیتم. همه چیز تار و ماته . همه چیز . از خودم بدم میاد و از خدا و از همه . فقط تو رو دوست دارم. فقط دلم میخواد تو باشی. همین . تو باشی تو اخرین روزایی که چشم دارم .

D:
۰۷ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر